خلاصه کتاب
Category

By In خلاصه کتاب

صدسال تنهایی

نویسنده: نازنین محمدی _ محصل دیپارتمنت ژورنالیزم و ارتباطات عامه

رمان صد ‌سال ‌تنهایی همان‌گونه که حجم بیشتر دارد حس مطالعه کردن را نیز بیشتر می‌سازد. هرچند که در شروع دل‌گیر است اما اگر خواننده به نام‌های داستان که کمی مشکل است و در هر نسل تکرار شده دقت نماید، رمان برایش جذاب شده و از مطالعه آن خسته نمی‌شود

این رمان از یک دهکده به نام ماکندو آغاز می‌شود و شخصیت‌های برجسته این دهکده را خانواده بوئندیا تشکیل می‌دهد. در این دهکده که شش  نسل از یک خانواده زنده‌گی می‌کند، شرح زنده‌گی بوئندیا‌ها را به صورت دقیق آن توضیح می‌دهد

اورسولا و خوزه آرکادیو بوئندیا در این دهکده زنده‌گی را آغاز کردند که اولین نسل بوئندیاها می‌باشد. این دهکده دور از شهرهای دیگری موقعیت داشته که دارای بیست‌خانه‌ای خشتی بر گوشه‌ای از دریایی که آب شیرین و صاف از میان سنگ‌ها عبور می‌کرد بنا شده است و روایت یک زنده‌گی ابتدایی است

دنیا در آن دهکده به اندازه جدید بود که بیشترین پدیده‌ها هنوز نام نداشتند و برای تعریف، فهماندن یا نمایش دادن آن پدیده به آن شی اشاره می‌کردند. هر سال‌ خانواده‌ای به اسم کولی‌ها در این دهکده می‌آمدند و خیمه‌های خود را نزدیکی ماکندو برپا و اختراع‌های خود را به نمایش می‌گذاشتند. از جمله فرد کولی به نام ملکیادس آهن ربا را به این دهکده آورد و به انجام دادن نمایش اهالی ماکندو را به حیرت می‌آورد

ملکیادس در این داستان نقش بسیار مهم داشت و چند بار مرد و زنده شد و در حین حال دوست خوزه‌آرکادیو‌بئندیا هم بود. فرزند ارشد خوزه‌آرکادیو چهارده سال سن داشت و قبل از پیدایش دهکده ماکندو متولد شده بود، اورلیانو که در دهکده ماکندو متولد شده بود ساکت و منزوی بود

 خوزه‌آرکادیو‌بوئندیا به فرزندانش خواندن، نوشتن و حساب کردن می‌آموخت. به همین ترتیب زنده‌گی خانواده بوئندیا‌ها به چندین نسل در دهکده ماکندو شروع و ختم می‌شد. در ضمن، بعضی شخصیت‌های این داستان پیر می‌شوند حتی سال‌های عمر شان هم به دست فراموشی سپرده می‌شد، در این چند نسل رویداد‌های مختلف از جنگ‌ها، درگیری‌های داخلی، رفت‌وآمد بیگانه‌گان و اتفاقات مانند ازدواج، حس حسادت، موجودیت عشق و نفرت و غیره مورد‌های را از نسل‌ی به نسل‌های دیگر را می‌توان به وضوح در این رمان دید. بر علاوه، نا پدید شدن بعضی شخصیت ها، داستان را جذاب تر کرده و رنگ جادویی به آن بخشیده است

در آخر داستان یک شخص از نسل  بوئندیاها در دهکده باقی می‌ماند که وی کتاب‌های را که ملکیادس نوشته بود می‌خواند. داستان بصورت جذاب خاتمه می‌یابد. تمام داستان این خانواده و رویداد های که اتفاق افتاده در کتاب های نوشته شده ملکیادس پیش بینی شده و داستان شان از پیش نوشته شده است. آئورليانو اخرین بازمانده این خانواده، پس از خواندن آخرین کلمات کتاب‌های ملکیادس زنده‌گی اش پایان می‌یابد و ماکندو هم نا پدید می‌شود

Read more