By In Uncategorized

دلم یک غروب زیبا می‌خواهد

نویسنده: مژده حبیب – محصل دیپارتنمت ژورنالیزم و ارتباطات عامه

امتیاز تصویر: منصور ابراهیم – محصل دیپارتنمت ژورنالیزم و ارتباطات عامه

دلم یک غروب زیبا میخواهد دور از دغدغه های زندگی.  تا بروم به بام مانند روز های دیگر، غروب را تماشا کنم. پرنده های را در که آسمان نیلگون پرواز میکنند. میخواهند آزاد باشند و به هر جا خواستند بروند. به اطرافم نگاه کنم، به طبیعت که با چی ظرافتی نقاشی شده، به کوه ها خیره شوم کوه های که نشانه مقاومت و محافظت است. و در آن غروب زیبا با خود در سکوت فرو روم به زندگی، به گذشته و آینده فکر کنم. تماشای غروب برایم درس بزرگی است. چون در واقع نوعی طلوع است. غروب من را به یاد این می اندازد که هیچ چیز در زندگی پایدار نیست، اینکه قرار نیست هر روز خوب باشد و یا بد، خوش باشیم و یا هم خفه، برنده باشیم و یا بازنده . چرا که همه این روز ها میگذرد و این ما هستیم که در هر حالت باید تاب بیاوریم، از روز های بد ما درس بگیریم تا روز های خوب را بسازیم. نباید همیشه  انتظار روز های خوش را داشته باشیم چون قرار نیست بیاید بلکه ما باید روز های خوب را بیاوریم. زندگی هم به همین منوال میگذرد باید تلاش کنیم برای موفق شدن. گذشته درس و تجربه برای آینده است زمانی به گذشته ما فکر میکنیم میبینیم و درک میکنیم که هیچ تلاش ما بی فایده نبوده، شکست های ما تجربه و موفقیت های ما دست آورد بود و مهمتر از همه، همین که تلاش کردیم  کافیست.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *