آرزو داشتم با هنر خودم درد دل کنم
نویسنده: زهره جلال- محصل دیپارتمنت ژورنالیزم و ارتباطات
آرزو داشتم با هنر خودم درد دل کنم ، و آنچه را که نگفتنی است ، بیارم بیرون بریزم، دلم میخواست می توانستم به خود بگویم زندگی ادامه دارد هیچ وقت دست تسلیم بالا مکن.
دلم میخواست خودم را نقاشی کنم برایم بال های برای پرواز بدهم،دلم میخواستم بگویم چرا در زندگی هیچ چیز مرا خشنود نمیکند ، دلم میخواست به کسی دل می باختم و همه چیز را فدایش میکردم
حداقل آرزو داشتم آنچه را برای شخصیت من نیافتی است بتوانم در پرده نقاشی بیان کنم .
این آن مصیبت است که گفتنش در چند کلمه سهل و روان است، با یک جمله تمام میشود اما انسان یک عمر آن را می چشد و درس میگیرد.
5