By In Uncategorized

رنگ های زندگی ام

نویسنده: زهره جلال – محصل ژورنالیزم و ارتباطات عامه

تلاش کردم که دیگر سمت اش نروم، باهاش قصه نکنم دیگر وقت ام را همرایش سپری نکنم، خواستم به سمت دیگر بروم چیزی جدیدی را امتحان کنم که‌بهتر از آن باشد، به یک دنیایی دیگر با رنگ‌های متفاوت. چمدان ام را بستم، تا بروم اما موفق نشدم خواستم راهی راه دیگر شوم اما هر لحظه ای که سپری می شد، من را وادار می نمود و به خود می کشاند تا آهسته آهسته زمان گذشته اما من موفق به ترک کردش نشدم چون طوری با من بود که من را وادار ساخت که باشم وخود را در وجود ام پرورش داده  تا هیچ‌ گاهی نتوانم ترکش کنم.‌ سال های متوالی باهم بودیم از دغدغه های روزگار و جامعه قصه های می کردم  شب ها با هم فکر می کردیم و چیز های جدید را خلق می نمودیم . و این بود که شد بهترین دوست،بهترین سرگرمی و بهترین همراه ام، من را به خود وابسته ساخت و به زندگی ام  امید و رنگی دیگری بخشید. وقتی رنگ ها و برس ها را میگرفتم برایم انگیزه می داد که روی بوم، نگفته ها و افسانه های جامعه ام را نقاشی کنم، نگفته های که  کسی با یک عکس  و کسی با یک اهنگ، و من روی بوم خواستم بیان کنم.  آثار های مختلف و زیبایی های که دیده نشده را خلاق و نقاشی کنم. این همه برایم امید به زندگی بخشید تنها میتوانستم به زندگی‌ام با همین رنگها رنگ بزنم و نقاشی کنم آهسته آهسته خواستم آثار های که سال ها و ماه رویش کار کرده بودم تمام آن ها را به نمایش قرار دهم. میخواستم با برگزاری یک نمایشگاه ایده ها کارکرد های خود را با دوستان و علاقمندان هنر  نقاشی شریک بسازم و فرصتی باشد تا آنها هم از آثارم دیدن کنند‌که خوشبختانه امسال توانستم برگزار کننده نمایشگاه نقاشی ام باشم،کوشش و تلاش ام را تا حدی به خرج دادم تا چیز های بهتر و جدید را به نمایش بگذارم و توانسته باشم مسئولیت را که به عنوان یک فرد جامعه خدمت کننده به وجه احسن ادا نمایم. همچنان از  حضور  عزیزان، فامیل ها، دوستان و رسانه های مختلف که زیر یک سقف جم شدند و از آثار به نمایش گذاشته ام دیدن نمودند سپاسگذار ی می‌کنم بابت تمام محبت و تشویق های شما عزیزان. یک باری دیگر برایم انگیزه های خلق نمودند تا بتوانم تلاش و فعالیت های بیشتری در عرصه هنر نقاشی داشته باشم..  
 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *