By In مقاله ها

اطفال پاک و معصوم

نویسنده: مژده حبیب _ محصل دیپارتمنت ژورنالیزم و ارتباطات عامه
امتیاز تصویر: الیاس محمدی _ محصل دیپارتمنت ژورنالیزم و ارتباطات عامه

زمانی اطفال و جوانان را می‌بینم با خیلی از موارد بر می‌خورم که در طفولیت می‌دانستیم ولی در جوانی نه. طفولیت دوره ای خیلی زیبا و یک درس برای دوره ای جوانی است که باید به آن یک نگاهی کرد.

اطفال به جز خوشحالی و لذت بردن از زندگی به چیزی دیگری فکر نمی کنند و ممکن فکر هم کنند، اما کینه ای بر دل ندارند، نه حسادت نه چیزی دیگری..

حتا یک چیزی کوچک خوشحال شان میکند، در پی حرف دیگران نیستند، دید خوب و مثبت به انسان ها دارند .

دنیایی که دارند با دنیایی بزرگ سالان خیلی فرق دارد، با آنکه با هم دعوا می‌کنند، اما زود به روی هم می‌خندند و همدیگر را به آغوش می کشند، همیشه داشته های خود را با هم تقسیم می‌کنند غذا های که می‌خورند و وسایل بازی که دارند، حتا مهربانی ها و همدلی های شان را قسمت می‌کنند.

گریه و غم همدیگر خود را دیده نمی توانند و در تلاش این هستند که همدیگر خود را خوش بسازند، دل های پاک و صافی دارند و همیشه رو و راست استند حرف های دل شان را به روی همدیگر می‌گوید.

کاش!

ما هم مثلی این ها میبودیم، که یک زمانی هم بودیم، این فطرت مهربانی در ذات همه ای انسان ها بوده و است اما ما باعث این شدیم که همه چیز به خواست ما تا آخر نماند. حسود شدیم، به چیزهای که داریم حالا خوشحال نمی شویم چیزهای بزرگ را تقاضا داریم، عصبانی رفتار می‌کنیم انگار هیچ حوصله بحث و گفتگو و درمیان گذاشتن مفکوره های مان نداریم، گوشه گیری را بیشتر از همه چیز ترجیح می دهیم.

مهربان بودن فراموش مان شده، کمک و همکاری را دیگر وظیفه خود نمی‌دانیم و شاید هم صداقت را نیز فراموش کردیم. با خود فکر می‌کنیم که کار های که حالا انجام می‌دهیم درست است هر چند همه چی با بزرگ شدن ما بدتر شد اما هنوز هم همان کودک درونی مان با ما است.

بیایید سری بزنیم و نگاه به خود مان انداخته ببینم تا چی حدی کودک درون ما هنوز هم زنده است.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *